یکشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۸

غربت نامه

این ترانه ایست که بر روی یک آهنگ نوشته‌ ام. این روزها انگار فقط و تنها فقط شعر است که حال خرابمان را می فهمد...

برادر! غم نخور قسمت همینه دل دیوونه خاکستر نشینه
رها کن بغضتو رو شونه‌ی من نزار بیگانه اشکاتو ببینه

اگه غربت نشسته تو نگاهت اگه غم لونه کرده سر راهت
یکی شو با تن تنهایــــی من خدای بی‌کسا پشت و پناهت

برادر خنده کن خنـــده‌ت بهاره گلستون پیش خنده‌ت کم میاره
رها شو پس بزن دست خزونو که عمر دیو غم انـــــدازه داره

آره. دنیا یـــــــه زندونــه برادر دل زندونیاش خونه برادر
دل مام دل که نیست آتشفشونه مثه چشمای مجنونه برادر

بخون با من برادر قصه‌هاتو بِکِش تو گوش دنیا نعره‌هاتو
بزار تا بشنَون دیوای عالم صدای خوب و فریاد رساتو

رفاقت حرف تو افسانه‌ها شد خیانت توی خون آدما شــــــد
مبادا قسمت ما شــــــه برادر همون که قسمت نامردما شد

مبادا پنجره‌ها رو ببنـــــــدی مبادا دل به تاریکی ببنــــدی
حقیقت داره فرداهای روشن میاد روزی پس گریه بخندی

من و تو زخمی این روزگاریم واسه مرگ صداقت داغ داریـم
درسته خسته ایم اما بـــــرادر خدا رو از تو غربت در میاریم!

برادر! غم نخور قسمت همینـه دل دیوونه خاکستر نشینه
رها کن بغضتو رو شونه‌ی من نزار بیگانه اشکاتو ببینه...



- برای دریافت فایل صوتی،عبارت "غربت نامه" را به نشانی ammiinn1@yahoo.com ارسال نمائید.

۱ نظر:

FASAANEH گفت...

به امید صبحدمی که مرغ خوش الحانی نغمه ی آزادی سر دهد ..

بالاترین

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin