جمعه، تیر ۲۶، ۱۳۸۸

پایان هاشمی...

با آن که اکبر هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه این هفته به دفعات و به انحاء مختلف، حتی با بهره گیری از احادیث و روایات متقن دینی، از لزوم و وجوب رعایت حقوق مردم مبنی بر تعیین سرنوشت خویش سخن گفت و با آن که با لحنی هشدارگونه از خلق تردیدی بزرگ از فردای پس از انتخابات، در اذهان عمومی صحبت به میان آورد، همچنین با آن که همسو با معترضان به نتایج انتخابات و به جهت پایان بخشیدن به قائله و حفظ وحدت وانسجام ملی در راستای پایداری و بقای اصل نظام اسلامی، خواستار ایجاد فضای باز رسانه ای، پایان بخشیدن به جریان بازداشت ها و دلجویی از خانواده های کشته شده گان حوادث اخیر شد اما با بازخوانی و واکاوی سوابق قبلی شخص هاشمی و نحوه رویکردش به حوادث و وقایع مشابه در همه سالهای تصدی اش در مناصب حکومتی، نگاهی دقیق به کلیت خطبه های ایراد شده در نمازجمعه امروز و بالاخص رخدادها و تبعات بعد از آن، باید کار اکبر هاشمی رفسنجانی را در صحنه معادلات سیاسی ایران تمام شده فرض نمود.
شاید همان گونه که از شواهد و قراین بر می آید، سخنان و راه کارهای پیشنهادی رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در نماز جمعه، برای بسیاری از مخالفان و معترضان به سیاست های اعمال شده از سوی قوای حاکمه خوشایند، ارضاءکننده و گامی به جلو جلوه کرده باشد اما آن چه که در این میان (البته به واسطه هوشمندی و سیاست بلدی ذاتی هاشمی) مغفول مانده و در همهمه ندای حق خواهی و عدالت جویی خطیب جمعه فراموش شده و البته که از جانب وی چیزی در رد یا قبول آن صادر نشده، اصل صحت انتخابات، مقبولیت و یا عدم وجاهت شرعی و قانونی دولت برآمده از آن است. مساله ای که اصولا خود منبع و ماخذ شکل گیری همه اعتراضات، ناآرامی ها و به تبع آن اعمال محدودیت های شدید اجتماعی، هتک حرمت ها، خشونت ها ، دستگیری ها و متاسفانه سرکوب های خونبار و وقایع اسفناک دیگرِ پیرو آن بوده است. هاشمی رفسنجانی با گذشتن از یک کُل و اصل، در تصمیمی به ظاهر سیاستمدارانه اما به دور از آینده نگری(حتی برای خود) به جزئیات و فرعیاتی پرداخت که شاید به واسطه آن هم از مردمان خشمگینی که مطالبه حق می کنند دلبری کند و هم پایگاه و جایگاه لرزان خود را در نهاد دین و قدرت قوام و دوام بخشد. شاید خیال هاشمی پس از رایزنی، بده بستان و مصلحت اندیشی با بزرگان(همان گونه که خود در خطبه ها اعلام کرد) بی راهه نرفته بود که همچون همه این سالهای پس از انقلاب، همچنان خواهد توانست از پس پرده به ناگه ظاهر شود و نقش حکم و داور را برای عبور از بحران بازی کند اما او فراموشش شده بود که این بار داستان اساسا چیز دیگری ست. شرط این بازی از ابتدا عدم تساوی ست. داور این بازی فقط یک برنده می خواهد. این گونه است که از زمان برخاستن صدای سوت بازی، نه تماشاگری در میان است، نه ناظر داوری، نه کمیته انظباطی و نه پخش زنده تلویزیونی!

۳ نظر:

حسام گفت...

گمان نکنم به این راحتی بشود از پایان هاشمی سخن گفت. هرچند در این حکومت از این راحت تر هم بزرگان را به پایان می رسانند! اما فکر می کنم هاشمی هنوز هم اگر بخواهد می تواند هزینه بدهد و پیشتر برود و مطالبات اصلی مردم نزدیک تر شود. اگر بخواهد. اقتدارگرایان از همین می ترسند.

جوات موات ایران گفت...

اخرین اخبار تقلب سبز منتشر شد

خروس خوان گفت...

برای حسام:
موافقم. البته اگر که برخلاف همه این سالها فقط برای مردم، آن هم از خودش هزینه کند.
و البته اگر که نکرد...خدا می داند سرنوشت جماعت اصلاح طلب که دارند سنجاق می شوند به او چه شود!

بالاترین

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin