پنجشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۸

چرا مشایی؟!

پیشتر نوشته بودم که چرا نمی شود و نباید هم احمدی نژاد و دولت در ظاهر جبری برآمده از آرا و منویات او و حامیانش را دولت غیرعقلایی، بی برنامگی و کم خردی نامید. در روزهای اخیر اما تصمیمات غیرمترقبه اتخاذ شده از سوی شخص احمدی نژاد در قامت یک رییس جمهور، مهر تاییدی زده است بر همین ادعا. اگر از تغییرات گسترده اما نابهنگام و در سطح، نامفهوم ِاعضای کابینه بگذریم، انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به سمت معاونت اول رییس جمهور، علی رغم تمام مخالفت ها و موضع گیری های شدید حتی حامیان دولت فعلی، به خصوص انتقاد آشکار شخص اول کشور(آیت الله علی خامنه ای) قریب به یقین، حکایت از پی ریختن طرحی جدید برای تغییر قاعده و جهت بازی و عبور زیرکانه از بحران کنونی ست.
این که تمامیت خواهی، نارسیسیم و توهم کشف انحصاری حقیقت، به گواه تاریخِ اقلکن قریب به چهار ساله اخیر، بدل به مولفه و شناسه اصلی محمود احمدی نژاد و طیف حامیانش گردیده است حرفی نیست اما شواهد و قراین این را فریاد می زند که این انتخاب جنجال برانگیز، پرهزینه و پرحاشیه، آن هم در هوای تب آلود و ناپایدار این روزهای ایران قرار است محصولی از دل خود بر آورد، وَرای آن چه که از ظاهر آن بر می آید:
یکم.
انتصاب رحیم مشایی برای تصدی معاونت اولی نه فقط قدرت نمایی به مخالفان و منتقدان سنتی وَ هم هشداری و نازشصتی به همراهان و هم پیمانان اندکی معترض سیاسی و ایدئولوژیک! که حربه ایست برای اشتغال اذهان گروههای سیاسی و انحراف افکار عمومی از مقوله ای به نام "مشروعیت دولت". برنامه ریزان آقای احمدی نژاد به واقع بد طرحی نریخته اند که اگر مطامع شان در برانگیختن اعتراضات و انتقادات به خصوص مخالفان نسبت به اشغال پست معاونت توسط مشایی محقق گردد (که تاکنون نگردیده است) در واقع تاییدیه ای گرفته اند از گروههای حتی معارض برای مشروعیت دولت. که یعنی کار دولت تمام است و حالا دیگر بحث و نزاع بر سر بافت کابینه است!
دوم.
پخش شایعات و گزارشات نزدیک به واقع از مخالفت شدید مقام رهبری با حضور مشایی در کابینه و حتی اخبار واصله مبنی بر صدور دستور مکتوب از طرف ایشان به احمدی نژاد برای عزل و برکناری وی، شاید به جهت تصور ایجاد شکاف و اختلاف در سطح بسیار بالا، فی مابین جناح به اصطلاح اصولگرا و ضد اصلاحات، موجبات شعف و خرسندی معترضین به نتایج انتخابات را فراهم آورده است اما آن چه که از پشت پرده قطور اتاق سیاستِ قوای حاکمه چشم را می نوازد، طرحی ست که برای اعاده حیثیت و احیا و تثبیت شانِ حکمیت و عدالتِ ولایت ریخته و اجرا می شود. عامه مردم دیده اند و شنیده اند حمایت قطعی عالی ترین مقام نهاد قدرت در نظام جمهوری اسلامی را در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری و هم پس از آن از یکی از کاندیداها، بی دغدغه ی اصابتِ خسارت و ایجاد وهن به ملکه عدالت. طبیعی ست! حال که پرسش ها بالا گرفته و کف مطالبات جماعت ناراضی رو به فزونی می رود، نمایش اختلاف نظر و تعارض آراء، آن هم به شدیدترین وجه و در عالی ترین سطوح، می تواند به نوعی مفری گردد و توجیهی برای اثبات وجود عدالت و این که صاحبان قدرت همواره بر جایگاه حق می نشینند و اگر روزی در دفاع از کسی یا گروهی حکمی داده اند، نه به واسطه نزدیکی و قرابت فکری و سلیقه ای، که فقط و تنها فقط به واسطه سنجش با محک و عیار حق وعدالت بوده است. خب! اگر هم حالا کسی شک و شبه ای دارد، آفتاب آمد دلیل آفتاب. این هم عتاب و خطاب به رییس دولت مهر، تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد...



هیچ نظری موجود نیست:

بالاترین

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin